راز ماندگاری





اشاره

بخش بزرگی از هنر، سوای آنچه به معماری و نقاشی، طراحی و خط، مجسمه سازی، بافندگی و صنایع دستی و نیز فیلم و نمایش مربوط می‏شود، در ارتباط با قلم است. آن ارزش‏های متعالی که در محتوای هنر مکتبی یاد شده است، از قبیل بُعد معنوی، کمال، هدفداری آفرینش، مشیّت الهی، ارتباط با خدا، شهادت‏طلبی، ایثار، ایمان و زیبایی معنوی، به دست قلم طرح می‏گردد که شاخه‏ای از هنر است. شعر، داستان، فیلمنامه، نمایشنامه، تألیف، ترجمه، طنز و روزنامه نگاری، شاخه‏های گوناگون نوشتار است که می‏تواند به خدمت هدف‏های والای مکتب اسلام درآید.

قلم؛ وسیله انتقال

هنگامی که بنا باشد با استفاده از شیوه‏های هنری، در راه انتقال اندیشه، احساس، مکتب یا ایدئولوژی کار کرد، ایمانی را جوشانْد، اندیشه‏ای را جهت داد و به نگاهی بصیرت بخشید، قلم و نوشته، نقش اول را به عهده دارد و قلم، به عنوان رابط صاحب فکر با مخاطبان، ناقل اندیشه و عقیده و بیانگر احساس برای افراد جامعه، وارد میدان می‏شود. به همین دلیل، باید در انتخاب واژه‏های نوشته درست اندیشید و توجه کرد که خواننده، فقط نوشته را می‏بیند و به نویسنده آن توجه ندارد. روشن است که سخن آراسته و زیبا، مؤثرتر، نافذتر، رساتر، جذب کننده‏تر وماندگارتر است. بر این اساس، امیر بیان امام علی علیه‏السلام می‏فرماید: «فرستاده تو، ترجمان خرد و عقل توست و نوشته و نامه‏ات، رساترین چیزی است که از طرف تو سخن می‏گوید».

رسالت قلم

امروزه و در دنیای کنونی، تنها راه مبارزه با ستم و ستمگری و استکبار، حَربه نظامی نیست؛ بلکه به اعتقاد اندیشمندان، کار فرهنگی همواره پاسخ مثبت‏تری در مقایسه با جنگ نظامی به دست می‏دهد. بر این اساس، باید به قلم و قلم به دست گرفتن، با دید دیگری نگریست؛ چنان که رهبر فقید انقلاب، حضرت امام خمینی رحمه‏الله فرمود: «قلم، یک اسلحه است» و شاعری نیز سروده است:
هان اهل قلم! قلم تفنگ است امروز
برگیر سلاح خود، که جنگ است امروز
برخیز که بی‏بهانه، سنگر گیریم
در خانه، به هر بهانه، ننگ است امروز

نوشتن؛ منّت الهی

حتی تصور اینکه آدمی بر روی این کره خاکی نوشتن نداند و نتواند از این راه با کسان دیگر ارتباط برقرار کند، عذاب آور و وحشتناک است. در آن صورت، انسان‏ها در واقع برتری چندانی بر حیوانات نداشتند؛ زیرا همه اندیشمندان هر دوره، باید مسائل و راه حل آنها را از ابتدا شروع می‏کردند و چندان نمی‏توانستند بر دانش‏های پیشین، چیزی بیفزایند. به همین دلیل است که حضرت امام صادق علیه‏السلام در کلامی گهربار، به موضوع اهمیت قلم به دست گرفتن و نوشتن اشاره می‏کند و آن را منتی الهی می‏داند و می‏فرماید: «خداوند با نعمت نوشتن و حساب کردن، بر مردم، از نیک و بد، منت نهاد و اگر این دو کار نبود، آنان گرفتار اشتباه می‏شدند».

گنجینه‏های گران بها

بدون تردید کتاب و نوشته، ثمره اندیشه‏ها و تحقیقات بزرگان بشر و نابغه‏های علوم و انسان‏های وارسته و والاست. میراث گران بهای گذشتگان، کتاب‏ها و نوشته‏های آنان است و بهترین یادگار انسان‏های معاصر برای نسل‏های آینده، علوم و معارفی است که به رشته تحریر و بند نگارش و چاپ می‏کشند؛ چنان که حضرت امام حسن مجتبی علیه‏السلام به پسرانش توصیه می‏کرد و می‏فرمود: «شما اکنون خردسالان یک قوم و نسل هستید، و امید است در آینده، بزرگان نسل دیگری گردید. به همین دلیل، دانش بیاموزید و هر کس از شما بتواند دانش‏هایی حفظ کند، پس آن را بنویسد و در خانه بگذارد».

نگهداری و پخش نوشته‏ها

حضرت امام صادق علیه‏السلام در بیان نقش سودمند نوشته‏ها و کتاب‏ها به عنوان ذخیره‏ها و گنجینه‏هایی والا برای آینده می‏فرماید: «از نوشته‏های خود خوب نگهداری کنید. همانا در آینده به آنها نیازمند خواهید شد». ایشان همچنین به یکی از بهترین شاگردان خود، مُفضَّل بن عمر فرموده است: «دانش وعلم خود را بنویس و بین برادرانت پخش کن و پس از مرگ، کتاب و نوشته‏هایت را برای فرزندانت به میراث بگذار. همانا بر مردم، زمانی آشفته خواهد آمد که در آن روزگار، جز به کتاب‏هایشان، به چیز دیگری انس نمی‏گیرند».

جهت، محتوا، انگیزه

در اسلام آنچه ارزش دهنده و اعتبار بخش کار قلم و آبروی نویسندگی است، جهت، محتوا و انگیزه می‏باشد. اگر در احادیث می‏خوانیم که: «در روز قیامت، مرکب قلم دانشمندان را با خون شهیدان می‏سنجند»، با توجه به این جنبه‏هاست، وگرنه هر قلم و هر نوشته‏ای، از این اعتبار بهره‏مند نیست. اگر قلم و نوشته دانشمند، از خون شهید برتر است، به آن دلیل است که چه بسا شهیدان را هم نوشته‏ها و آثار قلمی علمای پاکدل و مؤمن و متعهد، در معراج شهادت به لقاءالله می‏رساند و در این خط سیر، از خاک تا افلاک پیش می‏برد.

شهیدان قلم

چه بسیار نویسندگان آگاه و شجاعی که شهید قلم گشته و از قلم خونین خویش، بر دار آویخته شدند. آنکه تیغ تیز قلم را برمی‏گیرد و کفنی سپید از کاغذ می‏پوشد، رنگ نوشته‏هایش خون اوست که در این میدان می‏ریزد و درچنین معرکه‏ای، سرِ قلمزن، سپر اوست و جانش، آخرین تیر ترکش وجودش. چه دست‏هایی قلم شده تا قلم‏ها در دست پاکان قرار گیرد.
در طول تاریخ، قلم‏های متعهد و آگاه، همواره از سوی مستبدان غالب، آزادی نداشته‏اند و تازیانه توقیف، بر پیکر نوشته‏هایی که از خون دل این قلم‏ها تغذیه و سیراب می‏شده‏اند، خطی کبود یا سرخ بر جای می‏گذاشته‏اند. تکلیف صاحب قلم هم که معلوم است؛ او قلم را سلاحی در برابر ستم و ستمگر می‏داند؛ چنان که جلال آل احمد می‏گوید: «قلم این روزها برای ما شده یک سلاح... و بریده باد این دست، اگر نداند که این سلاح را کجا باید به کار برد».

ظلم‏ستیزی قلم

قلمی که به حق و عدالت متکی، و جوهرش، آزادی خواهی و باطل‏ستیزی باشد، بُرنده‏تر و کوبنده‏تر از هر سلاح و تیغی است. به همین دلیل، همواره قدرت طلبان دیکتاتور، برای حفظ سلطه خود، نویسندگان متعهد را به بند می‏کشیدند، قلم‏های افشاگر را می‏شکستند و دهان‏های حقگو را می‏دوختند. در تاریخ آمده یکی از سلاطین زورگوی فرانسوی گفته است: «هرگاه پایه تخت حکومت من بلرزد، حس می‏کنم نویسنده آزاد مردی، قلم به دست گرفته است». ناپلئون هم گفته بود: «من از چهار روزنامه‏ای که با من مخالفند، خیلی بیشتر می‏ترسم، تا از یک لشکر خونخوار که از هزاران سرباز زبده تشکیل شده باشد».
برگرفته از: گلبرگ - تیر 1385، شماره 76
منبع: http://www.hawzah.net